۱۳۹۲ دی ۶, جمعه

هر 3 دقیقه و 45 ثانیه یک طلاق

اول خود خبر به نقل از همشهری:

هر 3 دقیقه و 45 ثانیه یک طلاق

پس از اعلام رقم‌ها و عددهای گوناگون در هفته اخیر درباره نرخ طلاق و ازدواج، سازمان ثبت احوال کشور از کاهش ۹درصدی ازدواج و افزایش ۴درصدی طلاق در کشور خبر داد.این در حالی است که آمار طلاق در شهرها به حدود 7درصد رسیده است. این آمار همچنین از ثبت 88 ازدواج، 16طلاق، 165ولادت و 41واقعه فوت در هر ساعت 9ماه نخست سال خبر می‌دهد.براساس این آمار تازه، کل ازدواج‌ها طی این مدت نسبت به‌مدت مشابه سال گذشته 9.8درصد کاهش و در مناطق روستایی 4.34و در مناطق شهری 8.2 درصد کاهش داشته است.همچنین در هر‌ماه به‌طور متوسط 64هزار و 430واقعه ازدواج، در هر شبانه‌روز 2101 ازدواج و در هر ساعت 88 واقعه ازدواج به ثبت رسیده است.همچنین در 9ماه نخست امسال 108هزار و 249واقعه طلاق به ثبت رسیده است.

دوم: چند سوال
آیا کشور ما واقعا با بحران در روابط خانوادگی روبروست؟
اگر بله آیا بایستی کاری برای آن کرد، تحقیقی، برنامه‌ی مدونی، طرحی، چیزی؟
اگر جواب سوال اول خیر است، پس این اعداد وحشتناک از کجا می‌آیند؟
آیا می‌توان موارد مشکلات خانواده و روابط افراد را برشمرد؟
آیا می‌توان این چالش‌ها را مدیریت و حل کرد؟
تا چه اندازه کار علمی در این حیطه انجام شده است؟ اصلا انجام شده است؟

۱۳۹۲ دی ۴, چهارشنبه

شین آبادی‌ها هنوز می‌سوزند....

چه کسی پیگیر است؟
چه کسی باید پیگیر باشد؟
چه کسی جوابگوست؟
چه کسی باید جوابگو باشد؟
....
این گونه که از شواهد امر بر می‌آید شین آباد بعدی نیز در راه خواهد بود.

شین .................................. آباد فراموش می شود. 
زمستان سرد است. اما درد سوختن را چه کنیم؟

۱۳۹۲ دی ۲, دوشنبه

از نامه های دلتنگی به میرآقا.... می‌گویند قلبتان درد می‌کند. قلب ما هم.

سلام میرآقا جان
هی همه دارند نبودنت را می‌شمارند. هزار روز. هزار و یک روز. هزار و .... هی داغ ما است که تازه‌تر می‌شود. چه قدر گذشته از نبودنت. همه همت می‌کنند از هر جایی نشانی از شما می‌گیرند و در این فضای بزرگ و بی نهایت کوچک به اشتراک می‌گذارند.

آقا جان را که نگو. کلافه‌است. این روزها چپق آقابزرگ را در دست دارد. سرخی سر چپقش دائم است این روزها. هی سرفه می‌کند و بی‌بی هم هی بر سرش غر می‌زند که بس کند کشیدن این جانور را. اما آقاجان کنار سماور روی ایوان که مشرف به باغ است می‌نشیند و هی پک می‌زند به این جانور و هی ساکت است. گاهی بی‌بی وحشت می‌کند از این همه سکوت. آرام بی‌آنکه آقاجان بفهمد می‌آید کنار من و می‌گوید تو نمی‌دانی آقایت چرا این همه ساکت است؟ و من هم سکوت می‌کنم. بعد بی‌بی می‌گوید از میرآقا خبری نشد؟ من بازهم سکوت می‌کنم و بی‌بی می‌رود کنار حوض پر از آب داخل حیات و او هم ساکت می‌شود. کنار حوض که می‌نشیند شروع میکند با خودش حرف زدن. بعد لالایی می‌خواند برای ... که رفته است و مدت‌هاست خبری از او نیست و اشک می‌ریزد. بعد همین طور روز به شب می‌نشیند و آقاجان ساکت رو به باغ نشسته است و بی‌بی جان کنار حوض لالایی می‌خواند با اشک تا این که صدای اذان بلند می‌شود. آقاجان در حین اینکه آستین‌هایش را بالا می‌زند می‌رود سمت حوض بی‌بی اشک‌هایش را پاک می‌کند. وضو میگیرند.

آقاجان گاهی می‌رود سمت سیاهکل. گاهی سمت جنگل. گاهی هم نیمه‌های شب راهی دریا می‌شود. ماهی‌گیری را خوش نمی‌داند اما با دوستان ماهی‌گیرش که سحرها برای جمع آوری تورهایشان به دریا می‌زنند به دریا می‌رود. صبح‌ها حوالی هفت صبح برمی‌گردد. از دریا که می‌آید سرحال است. دریا حال آقاجان را جا می‌آورد.  

یکی از همین‌ روزهای پر از سکوت که شایعه شده بود شما می‌آیید، آقا جان سرحال بود. صبح که بر سر سفره نشستم صحبت‌های آقاجان و بی‌بی گرم گرم بود. آقاجان داشت از دعوت کردن محل میگفت از این که همه باید بیایند. از اینکه باید محل را چلچراغ ببندند. بی‌بی هم پیشنهاد می‌داد می‌گفت اگر بشود گاوی قربانی کنیم صدقه‌سر میرآقا خوب می‌شود، البته اگر وسع‌مان برسد. آقا جان گفت فدای سر میرآقا، قربانی چه قابل است. اگر نشد آمدن ... را جشن بگیریم برای آمدن میرآقا سنگ تمام می‌گذاریم. تا اسم ... می‌آید بی‌بی گوشه روسری‌اش را می‌گیرد و روی چشمانش می‌گذارد تا اشک‌هایش را خشک کند. آقا جان حرفی نمی‌زند، چپقش را چاق می‌کند.

میرآقا جان، این جا، خیلی‌ها منتظر آمدن شما هستند. شما نور چشمانمان هستید. من نمی‌گویم. آقاجان می‌گوید. می‌گوید مثل شما کم هستند. می‌گوید حالا حالاها زمان لازم است تا شما را بشناسند.

نگران سکوت آقاجان و اشک‌های بی‌بی هستم.
تا آمدن شما مراقبشان هستم. خیالتان راحت.
مراقب خودتان باشید. می‌گویند قلبتان درد می‌کند. قلب ما هم.
ببخشید باید برم به بی‌بی در بیجار کمک کنم.

خدایارتان 

پیمان عارفی عزیز خدا بهت صبر بده مرد

به احترام پیمان این روزهایمان که داغ ها امانش نمی دهند
سوار ِ زخمی، از جنگ، داشت بر می گشت
سوار اسب... که نه! مرد توی ماشین بود

هوای یخ زده شب به صورتش می خورد
و برف داشت می آمد... و شیشه پایین بود

به جاده زل زده بود و به نور و تاریکی
به خود، به حرکتِ اشیا،، به شهر، بدبین بود

گرفت در بغلش ساک خاک خورده تری
و گریه کرد به آهستگی، که غمگین بود
* با مبلغ یک میلیارد تومان!!!!!!!!!!! به مرخصی آمد برای مراسم عزاداری مادر و همسرش.
*شایعه فرار او همه جا را خیلی سریع پر کرد و خیلی سریع ساکت شد.
*داغ ها امون نمی دن مرد. ببینن یه گوشه رینگ گیر افتادی همه سنگت می زنن. از خودی و ناخودی.
* شعر از سرکار خانم فاطمه اختصاری است.

۱۳۹۲ آذر ۲۹, جمعه

خیانت، جدایی و طلاق: آیا فیس بوک مقصر است؟*

این نوشته ترجمه مختصری است از این صفحه با عنوان «استفاده مفرط از فیس بوک می‌تواند سبب آسیب دیدگی روابط شود» که خود دریافتی است از این مقاله.

در این مقاله Russell Clayton دانشجوی دوره‌ی دکتری دانشگاه میسوری در مورد تاثیر استفاده از فیس بوک بر روی روابط زوجین تحقیقاتی را به عمل آورده است. نتایجی هم که به دست آمده نشان می‌دهد که استفاده‌ی مفرط از فیس بوک می‌تواند موجب بوجود آمدن تضادهایی در روابط عاطفی افراد شود که این امر خود می‌تواند سبب رخ دادن خیانت‌‌های احساسی یا فیزیکی، جدایی و یا طلاق شود.

در این پژوهش، صفحات فیس بوک افراد 18 تا 81 سال مورد بررسی قرار گرفت. سوالی که از این افراد پرسیده شد این بود که چه وقت‌هایی از فیس بوک استفاده می‌کنند و به چه میزان؟ و این که آیا تضادی در روابط شان به سبب این استفاده رخ داده است یا خیر؟

پژوهشگران این دانشگاه دریافتند که کسانی که جزو کاربران فعال فیس بوک هستند به احتمال زیاد رخ دادن تضادهایی در روابط‌شان قابل پیش بینی است. این تحقیق نشان داد که اکثر افرادی که یک رابطه‌ی عاطفی دارند، صفحه‌ی فیس بوک فرد مورد نظر را با دقت زیادی مورد پایش قرار می دهند که این امر می‌تواند منجر به احساس حسادت قوی شود، که این امر خود می‌تواند منجر به درگرفتن بحث‌هایی جدی شود. همچنین در این تحقیق آمده است که افرادی که به صورت مفرط از فیس بوک استفاده می‌کنند، تمایل دارند که با افراد زیادی ارتباط برقرار کنند و این افراد می‌تواند شامل کسانی شود که در گذشته باهم رابطه داشتند. در این نوع روابط احتمال بوجود آمدن احساس عاطفی و خیانت‌های احساسی و یا فیزیکی نیز وجود دارد.

نویسنده این مقاله معتقد است که این روند به صورت بسیار مشهودی در بین افرادی دیده می‌شود که مدت زمان رابطه‌شان کمتر از سه سال است و استفاده مفرط از فیس بوک می‌تواند روابط این افراد را تهدید کند.
نویسنده این مقاله به افرادی که مدت زمان رابطه‌شان سه و یا کمتر از آن است، پیشنهاد می‌دهد تا بر روی استفاده از فیس بوک تجدید نظر کنند و کنترل بیشتری بر میزان استفاده‌شان داشته باشند. استفاده‌ی متعادل از فیس بوک می‌تواند از بروز چنین مشکلاتی جلوگیری کند.


*این عنوان عینا از عنوان مقاله اصلی برداشت شده است.

No comment


شادی دانشجویان دانشگاه علم و صنعت بابت برکناری جبل عاملی از ریاست این دانشگاه